کتاب مغازه دار پولدار مغازه دار بی پول
نویسنده: حمید رضا بشیری
ناشر: کلیدآموزش
پیشگفتار
چرا این کتاب را نوشتهام؟ یکی از دلایلِ نوشتن این کتابْ وضعیت کنونی اقتصاد کشورم ایران است. دلیل دوم که بسیار هم دربارهاش تحقیق کردهام، عملکرد مغازهدارها و کاسبهایی است که طبق رفتار بازار پیش میروند؛ در صورتی که هر نوع کسبوکاری باید با آموزش درست همراه باشد، نه سخنان بیمبنایی که در بازار به خورد کاسبان نوپا میدهند.
اعتقاد دارم کاسبی در هر نوع و اندازهاش، در اقتصاد که هیچ، در نوع نگاه به زندگی تأثیرگذار است. بهنظر من، روش کاسبیکردن روش زندگیکردن را هم تعیین میکند. گاهی برخی مغازهداران مشتری را همچون وسیلهای میبینند و هرطور که بخواهند، با او رفتار میکنند؛ اما نمیدانند مشتریان فرشتگانی هستند که آمدهاند آنها را ثروتمندتر کنند و هزاران منفعت و سود به ایشان برسانند. این همان ضربهای است که به ساختمانِ کسبوکارشان میزنند و خیلی زود آن را بر سر مشتریان و خودشان خراب خواهند کرد.
این کتاب پاسخ بسیاری از سؤالهاست: چرا آن مغازهدار آنقدر مشتری دارد؟! چرا این مغازه آنقدر خلوت است؟! چطور میتوانم فروش مغازهام را صد برابر کنم؟ و…
خبر خوب اینکه پس از خواندن این کتاب و عملکردن به تکتک توصیههایش، مغازهتان از پرفروشترین مغازهها در کسبوکارتان خواهد شد و من، حمیدرضا بشیری، این موضوع را در صورت عملکردن به تکتک بخشهای کتاب تضمین میکنم.
تمرینهای کتاب را جدی بگیرید. خواهش میکنم تا تمرینها را انجام ندادهاید و سؤالها را پاسخ نگفتهاید، پاراگراف بعد را شروع نکنید! تمرینها و سؤالها را به آینه و نور تشبیه میکنم. اگر در اتاقی آینهای باشد و نوری وجود نداشته باشد، هیچچیز نخواهید دید. نیز اگر در همان اتاق نور باشد و آینهای نباشد، فرصت دیدنِ چهرۀ خود را از دست خواهید داد.
و «دو صد گفته را چون نیم کردار نیست.» بهگفتۀ چینیها که کالاهایشان دنیا را گرفته است: «اگر بخواهی بدانی چه خواهی شد، بنگر که چه میکنی.»
این موضوع آنقدر مهم است که جای هیچ تردیدی در آن نیست. اگر کارها را تکتک انجام دهید، به رؤیای خود میرسید. در غیر این صورت، قطعاً خواهید باخت یا اینکه در همان جایی که هستید، خواهید ماند.
افلاطون: «رفتار انسان از چهار منبع نیرو میگیرد: میل، عقل، قدرت، اراده.»
آیا شما «میل» به پیشرفت دارید؟ قطعاً که دارید. اگر نه، این کتاب را نمیخریدید یا اگر هم میخریدید، همین قدرش را هم نمیخواندید.
از سوی دیگر، شما قطعاً انسانی هستید که «عقل» بر او حکمفرماست. میدانید که در نهایت چهچیزی از خودتان و زندگیتان توقع دارید.
اما «قدرت»، آیا قدرت انجام این کارها را در خودتان میبینید؟ قدرت شما چقدر است؟ در این حد که بخوانید و هیچ عملی در کار نباشد؟
«اراده» یعنی ارادتداشتن به نتیجه. اگر اراده یا انگیزهای برای انجام کاری ندارید، مثلاً اینکه بخواهید درآمد و کسبوکارتان را ارتقا دهید، شما معتادید، معتاد به وضعیت موجود!
حرکت در مسیر پیشرفت برای بشر امری عادی است. این حقیقت را نیاکان غارنشین ما ثابت کردهاند؛ اما فریاد از کاخنشینان و کوخنشینانی که باور به «نشدن» را برای ما ساختهاند! لطفاً این کتاب و تمرینهایش را بهامید «شدن» بخوانید و به آن عمل کنید.